زمینی شدن نیلازمینی شدن نیلا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
آسمونی شدن نیلاآسمونی شدن نیلا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

نیلا فرشته آسمونی

کادو عمه الهه

فسقلی من عشق من عمه الهه یه لباس خوشگل برات خریده عکسشو تو وایبر برام فرستاده عزیزم دستش درد نکنه که اینقدر نی نی ما رو دوست داره ...
17 دی 1393

صبحانه خونه مامان بزرگ

سلام به همه مامانهای گل سلام به تو فسقلی خوشگلم دیشب به خاطر اینکه بابایی کار داشت رفته بود سفر منم رفتم خونه مامان بزرگ (مامان خودم) کلی به خاطر این فینگیلی برام خوارکی حاضر کرده بود تا رسیدم کلی دست کشید به شکمم باهات حرف زد بعدش جاتون خالی انار دون شده بعدش هم کلی سالاد میوه درست کرده بود یه عالمه خشکبار اورد هی میگفت بخور بخور برای نی نی خوبه منم گفتم حالا همه چی شده نی نی   الهی قربون این نی نی برم که همه دوستش دارن بابا بزرگ میگفت نی نی پسره منم گفتم بابا هنوز معلوم نیست اسفند ماه معلوم میشه اونم گفت ایشالله سالم باشه  فسقلی نمی دونی چه حالی داد وقتی صبح پاشدم بوی نون سنگک تازه پ...
17 دی 1393

فسقلی من

سلام عشق مامان  امروز خیلی حالم بهتره فقط سرگیجه دارم پنج شنبه میرم پیش دکتر که بگه تاریخ دقیق زایمان چه زمانیه خاله مریم برام وقت میگیره الهی قربون دوست خوشگلم برم که اینقدر هوای من  و تو رو داره  الهی قربونت برم هر روز لحظه شماری میکنم تا بیای تو بغلم بهت عشق بورزم دیروز با پسرعمه راستین کلی اوبال(یعنی فوتبال) بازی کردیم اگه تو باشی با هم بازی میکنید  پسرم یا دختر نازم خیلی مواظبتیم من و بابایی که سالم به دنیا بیایی عاشقتمممممممممممم ...
16 دی 1393

مريضى مامان

سلام عشقم نفسم فسقلى من ديروز حالم خيلى حالم بد شد اينقدر که نرفتم سرکار همش سردرد و حالت تهوع فسقلى جونم بابايى فکر ميکرد ضعف دارم رفت برام اجيل خريد بخورم تو قوى بشى عشقم ولى هر چى خوردم شکوفه زدم جيگرم نميدونم چم شده بود ديگه اومديم خونه مامان بزرگ برام جوجه کباب درست کرد يکم بهتر شدم ففسقلى هر کارى ميکنم که فقط جات امن باشه  عاشقتم فسقلى مامان بوووووس  
15 دی 1393

خیابان بهار

سلام نی نی خوشگلم عشقم پنج شنبه با بابایی رفتیم خ بهار ببینیم چی هست چی نیست چقدر لباسهای خوشگل و ناز بود ولی قرار شد اگه ایشالله عمه الهام رفت انگلیس بگم از اونجا برات لباس بخره بیاره یه عالمه کالسکه های خوشگل بود وقتی تصور می کردم که تو فسقلی من قراره بشینی تو اینا دلم ضعف میکرد  خیلی دلم میخواد زودتر بیای تو بغل مامان تا لمست کنم ببوسمت تو بشی همه زندگیم عشقم امروز صبح تو دلم حست کردم خیلی باحال بود به بابایی گفتم کلی خوشحال شد   ...
13 دی 1393

اولین سیسمونی فسقلی من

سلام به مامانای گل سلام به تو عشقم عمرم فسقلی دیشب رفتم خونه مامان بزرگ که پسر عمه اتو ببینم ولی نشد اینقدر من دیر رسیدم که اونا رفته بودن ولی عمه الهه دو سری لباس خوشگل بهت کادو داد عمه الهامم یک البوم نوزادی دست جفتشون درد نکنه    اینم از اولین سیسمونی جیگر مامان عاشقتم دوستت داریممممممممممممممم ...
10 دی 1393

ضعف شدید

سلام نی نی جونم عشقم سلام به مامانهای گل  خیلی ضعف دارم با اینکه چیزای مقوی زیاد میخورم ولی بازم معدم میسوزه معلوم نیست اون وروجک چی کار میکنه که احساس ضعف میکنم اخخخخخخخخخ قربونش برم مننننننننننننننننننننننن خوشگل مامان دیروز عکس سونو رو به عمه هات نشون دادم کلی ذوق کردن و تبریک گفتن و کلی توصیه های مادرانه  قربونت برم من خیلی مواظبتم که اذیت نشی عشقممممممممممممم ...
9 دی 1393