سرماخوردگی شدید من و بابایی
سلام فسقلی مامان
این چند روزه همش مریض بودم اولش که بابایی از سه شنبه شب همش میلرزید گفتم بریم دکتر لج کرد فرداش داشت از تب و لرز میمرد ولی بازم دکتر نرفت که منم ازش گرفتم بدن درد شدید که نمیتونستم بخوابم
مامان بزرگ زنگ زد گفت بیا خونمون دیگه پنج شنبه رفتیم خونه مامان بزرگ ولی حال من بدتر و بدتر شد تا اینکه شبش با بابایی رفتیم دکتر برای هر جفتمون سرم نوشت به دکتر گفتم که من نی نی دارم ضرر نداره گفت سرم نه ولی قرص بهت نمیدم اومدم خونه اصلا اشتها به غذا نداشتم فردا صبح که از خواب پا شدم همش بالا اوردم تا شب ساعت 10 خیلی حالم بد بود اینقدر شکوفه زدم که تمام گلو و گوش و قفسه سینم درد میکنه هر سرفه ای که میکنم تمام شکم و قفسه سینم درد میگیره همش نگران تو فسقلی جون هستم خلاصه اینطوری شد که اخر هفته به جای خرید برای نی نی گلمون همش زیر پتو در حال استراحت بودیم بابایی خیلی بهتره عشقم ولی من هنوز بدن درد و سرفه های خشک دارم
فسقلی جونم ولی خیلی مواظبتم که بلایی سرت نیاد عاشقتمممممممممممممممم